قرآن شراب طهور

 

 آیا نرسیده است آن وقتی که دل مردم باایمان،

 دل مردمی که ادعایایمان می کنند

 نرم بشود برای پذیرش یاد خدا؟

 قساوت قلب تا کی؟غفلت و بی خبری تا کی؟

 خوابیدن تا کی؟ حرام خواری تا کی؟

دروغگویی و غیبت کردن تا کی؟

 شرابخواری و قماربازی تا کی؟

 معصیتتا کی؟

این صدای خداست، مخاطبش هم ما مردم هستیم،

 خدا دارد بهما می گوید: ای بنده من، ای مسلمان!

 آن وقتی که این دل تو میخواهد نرم بشود برای یاد خدا،

 خاضع و خاشع بشود برای یاد خدا،

 کیمی خواهد برسد؟ 

 

أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ( 16 ) حدید

آيا براي اهل ايمان وقت آن نرسيده که دل هايشان براي ياد خدا و قرآني که نازل شده نرم و فروتن شود؟ و مانند کساني نباشند که پيش از اين کتاب آسماني به آنان داده شده بود، آن گاه روزگار [سرگرمي در امور دنيا و مشغول بودن به آرزوهاي دور و دراز] بر آنان طولاني گشت، در نتيجه دل هايشان سخت و غير قابل انعطاف شد، و بسياري از آنان نافرمان بودند. ( 16 )

 مردی بود به نام فضیل بن عیاض، معاصر با امام صادق علیه السلام. او از معاریف است. یکی از مردانی است که دورانی از عمر خودش را به گناه و فسق و فجور و دزدی و سرقت و این حرفها به سر برده است، بعد یک انقلاب روحی عجیبی پیدا می کند و تتمه عمر خودش را (نیمی از عمر خودش را) در تقوا و زهد و عبادت و در معرفت و حقیقت خواهی به سر می برد. داستان معروفی دارد. 

او یک دزد معروفی بود سر گردنه گیر و خودش داستان خودش را این طور نقل می کند، می گوید شبی خانه ای را در نظر گرفته بودم که آن شب آن خانه را بزنم. دیوار بلندی داشت. از نیمه شب گذشته بود. از دیوار بالا رفتم. به آن بالای دیوار که رسیدم و می خواستم پایین بیایم، در یکی از خانه های همسایه (یا در بالاخانه) مرد عابد و زاهد و باتقوایی، از آن مردمی که شبهای خودشان را زنده نگه می دارند، اتفاقا مشغول خواندن قرآن بود، با یک آهنگ خوش و لحن بسیار زیبایی. از قضا تا رسید بالای دیوار، مرد قاری قرآن و عابد به این آیه رسیده بود: «الم یأن للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکرالله و ما نزل من الحق» (حدید/16). 

 معنی آیه این است: آیا نرسیده است آن وقتی که دل مردم باایمان، دل مردمی که ادعای ایمان می کنند نرم بشود برای پذیرش یاد خدا؟ قساوت قلب تا کی؟ غفلت و بی خبری تا کی؟ خوابیدن تا کی؟ حرام خواری تا کی؟ دروغگویی و غیبت کردن تا کی؟ شرابخواری و قماربازی تا کی؟ معصیت تا کی؟ این صدای خداست، مخاطبش هم ما مردم هستیم، خدا دارد به ما می گوید: ای بنده من، ای مسلمان! آن وقتی که این دل تو می خواهد نرم بشود برای یاد خدا، خاضع و خاشع بشود برای یاد خدا، کی می خواهد برسد؟ 

آنچنان این مرد عابد این آیه را خواند که فضیل که بالای دیوار بود برایش چنین تجسم پیدا کرد: این خداست که این بنده اش فضیل را مخاطب ساخته است، می گوید: فضیل! دزدی و غارتگری و چپاول تا کی؟ تا آیه را شنید، تکانی خورد. یک وقت گفت خدایا همین الآن وقتش است و همان جا از دیوار پایین آمد، توبه ای کرد توبه نصوح، توبه ای که این مرد را در ردیف عباد درجه اول قرار داد. 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد
پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 82
بازدید ماه : 88
بازدید کل : 28199
تعداد مطالب : 76
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 2